سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تک نوشت های یک پرگار ...

رفاقت ...

بسیار پرگار بودم،
بسیار دایره کشیدم،
اما هر بار که دایره ای را می بستم نگران می شدم ...
دایره که بسته شد دیگر گریزی برای مرکز نیست، خوش شانس باشی شعاعش آنقدر زیاد باشد که احساس خفگی نکنی،
اما اگر بخت یارت نباشد ...!!

دایره های رفاقتت را دور مرکز دلت هرگز نبند ...
بگذار این دل، وقت تنگی دایره ها، راهی برای نفس کشیدن داشته باشد